کد مطلب:50548 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:151

نقش عبرت در تربیت











روش عبرت راهی است در تربیت كه آدمی را به سوی بصیرت رهنمون می شود و زندگی بدون بصیرت توقف در تاریكیها و فروافتادن در دامها و تكرار خطاهاست. انسانی كه می آموزد عبرت بگیرد، از غفلت به بصیرت و از غرور به شعور و از هلاكت به سلامت سیر می كند و این گنجینه ای گرانبها در تربیت آدمی است. امیرمومنان علی (ع) در نقش این روش نیكوی تربیتی فرموده است:

«الاعتبار منذر ناصح، من تفكر اعتبر و من اعتبر اعتزل و من اعتزل سلم.»[1] .

عبرت بیم دهنده ای خیرخواه است، هر كه (در حوادث روزگار و آنچه بر دیگران رفته است) بیندیشد، عبرت گیرید و هر كه عبرت گیرد، خود را (از سرنوشت بد دیگران) دور نگه دارد و هر كه خود را (از بدیها) دور نگه دارد، به سلامت ماند.

هر انسانی به فطرت خود خواهان سلامت زندگی این جهانی و سعادت زندگی آن جهانی است و روش عبرت در تربیت از ابزارهای مناسب تامین این هدف اساسی است. سلامتی و سعادت جز در پرتو بصیرت و معرفت حاصل نمی شود و عبرت راهی نیكو بدین سمت است، به بیان امیرمومنان (ع):

«من اعتبر ابصر و من ابصر فهم و من فهم علم.»[2] .

هر كه عبرت گرفت بینا گردید و آن كه بینا شد فهمید و آن كه فهمید دانش ورزید.

[صفحه 372]

رشد و تعالی آدمی در پرتو معرفت و دانشی است برخاسته از بصیرت و بینایی و عبرت از عوامل مهم در جهت فراهم كردن این رشد و تعالی است، چنانكه از امیرمومنان (ع) وارد شده است:

«الاعتبار یقود الی الرشد.»[3] .

عبرت گرفتن به سوی رشد (راه درست) می كشاند.

انسانی كه می آموزد تحولات و تطورات را به دیده ی عبرت بنگرد و از آنچه بر دیگران رفته است درس گیرد و خطاهای دیگران را تكرار نكند به نوعی خودنگهداری كه حفاظی مبتنی بر بینایی است دست می یابد و این اشتباهات و لغزشهای آدمی را بشدت می كاهد. در سخنان گرانقدر امیر بیان، علی (ع) در این باره چنین آمده است:

«الاعتبار یثمر العصمه.»[4] .

عبرت گرفتن، حفظ خود از گناه را نتیجه می دهد.

«من كثر اعتباره، قل عثاره.»[5] .

هر كه عبرت گیری اش بسیار باشد، لغزشش اندك باشد.

عبرت گرفتن مانعی است جدی در فرولغزیدن انسان و نقشی اساسی در بازدارندگی از تباهی دارد، چنانكه وارد شده است كه امیرمومنان (ع) فرمود:

«اعتبر تزدجر.»[6] .

عبرت گیر تا (از بدیها و تباهیها) بازایستی.

یعنی بصیرت حاصل از عبرت آدمی را از تن دادن به پستیها و میل كردن به بدیها حفظ می كند و این امر از مقاصد والای تربیت است. در سخنان روایت شده از علی ( ع) چنین آمده است:

«دوام الاعتبار یودی الی الاستبصار و یثمر الازدجار.»[7] .

عبرت گیری پیوسته، به بینایی می كشاند و بازدارندگی را ثمر می دهد.

چنین عبرتی است كه آدمی را از همراهی با «شبهه»[8] و فرورفتن در «فتنه» حفظ می كند. هر جا پای آدمی می لغزد، نشانی از «شبهه» و امور شبیه به حق و «فتنه» و امور

[صفحه 373]

گمراه كننده وجود دارد و عبرت آموزی راهی است نیكو برای حفظ خود از این امور. امیرمومنان (ع) در نخستین خطبه ی حكومتی خود، مردمان را بدین امر توجه داد و فرمود:

«ان من صرحت له العبر عما بین یدیه من المثلات، حجزته التقوی عن تقحم الشبهات.»[9] .

كسی كه عبرتها برایش كیفرها و سرانجامهای وخیم را كه در پیش چشم اوست آشكار نماید و پند پذیرد، البته تقوا او را از سرنگون شدن در شبهه ها بازمی دارد.

و نیز آن حضرت در سخنی پس از فرونشاندن فتنه ی مقدس مآبان بی بصیرت نهروانی فرمود:

«ان الفتن اذا اقبلت شبهت و اذا ادبرت نبهت. ینكرن مقبلات و یعرفن مدبرات.»[10] .

همانا فتنه ها چون روی آورد، باطل را به صورت حق آراید و چون پشت كند، حقیقت چنانكه هست نماید. فتنه ها چون روی آرد، نشناسندش و چون بازگردد دانندش.

كسانی می توانند فتنه ها را بشناسند و یا در فتنه خود را بدرستی حفظ نمایند و از دام فتنه ها برهند كه دیده ای بصیر و نافذ داشته باشند و آن كه به عبرت تربیت می یابد از چنین دیده ای بهره مند می شود.

اگر انسان عبرت پذیر شود و بیاموزد كه به حوادث روزگار و آنچه بر دیگران رفته است به دیده ی عبرت بنگرد، می تواند به بصیرتی راهگشا در زندگی دست یابد و بهترین زمینه را برای تربیت خود فراهم نماید، به بیان امام علی (ع ):

«و لو اعتبرت بما مضی، حفظت ما بقی.»[11] .

اگر از آنچه گذشته است عبرت گیری، آنچه را مانده است حفظ كنی.

امیرمومنان (ع) به حارث همدانی می آموزد كه از روش عبرت در تربیت خویش بدرستی بهره گیرد:

[صفحه 374]

«و اعتبر بما مضی من الدنیا ما بقی منها، فان بعضها یشبه بعضا و آخرها لاحق باولها و كلها حائل مفارق.»[12] .

رفته ی دنیا را برای مانده ی آن آینه ی عبرت شمار، چه برخی از آن به برخی دیگر ماند و پایانش خود را به آغاز آن رساند و همه ی آن رفتنی است و با كسی نماندنی.

مدرسه ی روزگار، مدرسه ای نیكو در تربیت آدمی است، اگر دیده ای عبرت گیر باشد و انسان صرفا تماشاگر نباشد، بلكه عبور كننده از بدیها به خوبیها و از تلخیها به شیرینیها باشد كه این بهترین یاور آدمی در زندگی است.

«من لم یعتبر بغیره، لم یستظهر لنفسه.»[13] .

هر كه از (سرگذشت) دیگران عبرت نگیرد، برای خود پشتیبانی نگرفته است.


صفحه 372، 373، 374.








    1. محمد بن علی بن عثمان الكراجكی، كنزالفوائد، تحقیق عبدالله نعمه ، دارالاضواء، بیروت، 1405 ق. ج 2، ص 83، بحارالانوار، ج 78، ص 92.
    2. همان، حكمت 208.
    3. شرح غررالحكم، ج 1، ص 291.
    4. همان، ص 221.
    5. همان، ج 5، ص 217.
    6. همان، ج 2، ص 170.
    7. همان، ج 4 ، ص 22.
    8. امیرمومنان علی (ع) «شبهه» را چنین معرفی كرده است: «و انما سمیت الشبهه شبهه لانها تشبه الحق.» (شبهه را شبهه نامیده اند، چون حق را ماند). نهج البلاغه ، خطبه ی 38.
    9. نهج البلاغه، كلام 16.
    10. همان، خطبه ی 93.
    11. همان، نامه ی 49.
    12. همان، نامه ی 69.
    13. شرح غررالحكم، ج 5، ص 264.